افکار نامنظم

در راه خدا را دیدم، مرا نشناخت!

افکار نامنظم

در راه خدا را دیدم، مرا نشناخت!

حرف های درگوشی

خب دارم به چی فکر می کنم به حرفهای احمقانه و کوچک خاله زنک بازی و حرفهای زنها و این حرفها بهرحال هرچی هست آدم نمی دونه چرا اینقد پرنده افکار ما بی بال شده و همش تو همین حول و حوش می پره باور کردنی نیست که چرا ما چنین سنگ شده ایم بی هیچ پروازی بی هیچ پرشی بی هیچ اندیشه نابی یا تحلیل قوی و منطقیی

مثل اینکه اگر خدایی هست و اگر خدایی نیست هر دو گفته در یک حد کوچک و ضعیف اند یعنی به این فکر کن ما میگیم این میز خالقی داره و نجار هم مادر و پدری و اونا هم و همین طور خالقهای دیگه که می رسه به خالق جهان و هستی اما یک خدا ناباور همه این مراحل رو قبول داره بجز مرحله آخر اره همینه نمیشه باور پذیر بود بهرحال این دو گروه تو تمام مراحل پا به پای هم می رن اما تنها مرحله ای با هم اختلاف دارن و اما هیچکی نمی تونه بگه به یه مذهبی اگه هر چیزی خدایی داره خب خالق خدا کیست مگه نمی گی هر چیزی [ این یعنی همه چیز و بدون استثنا] خب پس خالق خدا کیست

خب اگه کسی بگه این میز خالقی  داره پس این جهان هم خالقی داره بایستی پرسید اگر منظورت اینه که این میز را انسانی خلق کرده خب پس شاید بشه باور کرد که این سنگ را هم انسانی خلق کرده و تنها در جهان انسان خالق نیست و یک پرنده هم برای خود لانه ای میسازه یعنی حیوانات هم خالق هستند بجز تولید مثل که اگه اونم خلقی بدانیم همه موجودات زنده خالق هستند حال اگر به شعور یا کار با اندیشه باشد تنها انسان است که اندیشه ای پشت کارش است خب پس نمی توان موجودی بجز انسان را مثال زد پس اگر باور کنیم جهان هم خالق باشعوری دارد یعنی این خالق هم انسان است یا ابرانسانی است که بعید به نظر می رسد بعدش اگر تنها به خلق فکر کنیم ممکن است خالق صاحب شعور نباشد اما چون موجودی خلق کرده با شعور به نظر باید خودش شعورش بسیار فراتر باشد از انسان اما چطور می توان ثابت کرد چون اگر بتوانیم این مساله را ثابت کنیم خب می رسیم به این که حال این باشعورترین هستی که جهان را خلق کرده خودش از چی خلق شده و خالقش کی بوده تازه از چی خلق شدن نکته بسیار مهمی است برای ما چون ما میز را درست می کنیم خلق نمی کنیم یعنی تنها تغییر شکل دادن نه خلق به معنای بوجود آوردن از هیچ، این هم مساله مهمی است که باید بدان پرداخت چون ما در مورد جهان هستی که تغییر کرده حرفی نمی زنیم چون بدون نیاز به خالق هم با کمک زمان و انرژی و در زمین باد و فرسایش و نور این تغییر ایجاد می شود پس چه لزومی دارد با خالقی چنگ بزنیم مگر اینکه بگوییم بوجود آورنده از هیچ و این مساله است که این دیگر میز درست کردن نیست و مواد اولیه نداشته خب اگه این ثابت شود که خالقی از هیچ خلق کرده بایستی دید که خالق را چه خالق توانایی ساخته که  چنین کامپیوتری که می تواند از هیچ همه چیز خلق کند...