افکار نامنظم

در راه خدا را دیدم، مرا نشناخت!

افکار نامنظم

در راه خدا را دیدم، مرا نشناخت!

سفر به گذشته:

اگر این کار امکان پذیر باشد یعنی هزاران سال بعد کسی به گذشته سفر کند خب یعنی واقعا به جایی که ما هستیم  و قبل ما و بعد ما و اگر تغییری ایجاد کند چه شاید تصور کنید اونها آمده اند و هی دارند تغییر ایجاد  می کنند و گذشته ای جدید خلق می کنند اما یه دور باطل به نظرم هست اونم اینه که اگه اونا گذشته رو دستکاری کنند خب این روی افراد و زندگیشون تاثیر می ذاره و دیگه کسای دیگه در آینده به دنیا میان دیگه اون افرادی که قرار بود بدنیا بیان و بعد برگردن گذشته رو تغییر بدن اصلا بوجود نمیاد خب پس وقتی کسی اصلا به دنیا نیومده و شایدم بعضی هاشون بدنیا اومدن اما شغل و پیشه دیگه ای رو پیش گرفتن پس کی بوده برگشته گذشته رو تغییر داده؟ البته می تونی بگی بهرحال در هر دوره ای یه عده به این چیزا علاقمند می شن و ممکنه یه زمانی به این دست پیدا کنند اما اونایی که اینو کشف می کنن خب بر می گردن و با گذشته ارتباط برقرار می کنن ممکنه اصلا تغییرش ندن اما همین برگشت خودش تاثیر گذاره و جهانی متفاوت با جهان مورد نظر خواهد داشت (به اصل اثر پروانه ای توجه کنید) البته این شاید راه حلی داشته باشه اما هر چی که هست اونا قراره از آینده به گذشته بیان که ممکنه یکی از گذشته های اونا همین حال ما باشه یا قبل ما که در این صورت بر ما هم تاثیر گذار بوده خب یعنی این حال کنونی آیا اون اصلی که اول بوده نیست یعنی چندبار تغییر کرده تا شده این یعنی همه زور آیندگان این بود که این حال را بسازند چقدر کند ذهن می شود بشر آینده!

البته ما خیلی چیزارو اونجوری که می خوای نمی دونیم اما هر چی که هست ذهن کنونی من نتونسته به این اندیشه راه پیدا کنه بهرحال دانش ما در این حده البته بیشتر درک ما از دانش کنونی

یه مساله دیگه پیکان زمانه که نمی تونه برگرده یعنی اصل آنتروپی که جهان به سمت بی نظمی میل می کنه و بخوایم برگردیم به گذشته یعنی باید این پیکان رو دور بزنیم که چطور بایست این کار رو بکنیم.