افکار نامنظم

در راه خدا را دیدم، مرا نشناخت!

افکار نامنظم

در راه خدا را دیدم، مرا نشناخت!

در محبوبیت کودکان

اینکه بچه ها دوست داشتنی تر و محبوب تر از بزرگترها هستند شاید بر میگردد به دو دلیل یکی به بچه و دیگری مربوط به دیگران. از یک سو کودک هیچ کینه ای یا پیش زمینه ای از کسی ندارد و تازه هیچ قضاوت عمیق یا طولانی از دیگران برای خود شکل نداده و تنها برخورد لحظه ای با پیش زمینه اندکی از هر کس و از سوی دیگر بزرگتر ها و اطرافیان هم هیچ گذشته بدی برای کودک ندارند و تازه او را حقیر تر از خود و ناچیز و کوچکتر می دانند و هیچ و شاید بهتر باشد بگوییم چندان حسادتی نسبت به او یا بغض و کینه ای از او ندارند و حتی نگاه شخصیت والد-رفیقی به کودک دارند، این دو عامل شاید دلیل خوبی برای نوع رابطه کودک و دیگران باشد و باید دید می توان یه رابطه خوب در همین حد بین بزرگتر ها شکل داد البته می دانیم که دیگه نمیشه بخش اول یعنی پیش زمینه آدمها نسبت به هم رو نادیده گرفت خب بدین ترتیب آیا این برنامه قابل اجراست؟ بله و خیر! خیر از این لحاظ که نمی شود همه گذشته و پیش زمینه از هم را پاک کرد و مثل رابطه کودک-اطرافیان بشود و نیز رابطه والد-کودک هم همیشه و در همه حال امکان پذیر نیست! با همه این اوصاف باز هم می توان روابط بین اشخاص به زیبایی رابطه بین کودک و دیگران و حتی عمیق تر از آن کرد و آن درک و شناخت خود و دیگران و برقراری رابطه صمیمانه با دیگران و این البته نیازمند کار روی خود است که بدون طلبکاری در روابط و برقراری رابطه کودک یا والد درباره شخصیت رابطه و هم چنین آزاد گذاشتن شخصیت بالغی در برخورد با خود و دیگران . . . .