افکار نامنظم

در راه خدا را دیدم، مرا نشناخت!

افکار نامنظم

در راه خدا را دیدم، مرا نشناخت!

روح

اگر به تاریخ گذر بشر یعنی از تک سلولی به حال نگاهی بیاندازیم چون انسانها از نسل سایر موجودات هستند یعنی همه از تک سلولی یا چیزی در این حد تشکیل شده و کم کم تنوع بوجود آمده تا به انسان رسیده پس داشتن روح معنی ندارد مگر اینکه به دو شکل فکر کنیم اول اینکه همه موجودات این روح را دارند و با بوجود آمدن تک سلولی یا حیات همان زندگی یا حیات روح بوده یا بهرحال همزمان یا کمی متفاوت از لحاظ زمان با او شکل گرفته است که این یعنی همه موجودات بایستی این روح را داشته باشند که این روح انسانی یا روحی که انسانی فرض اش می کنیم نبایستی باشد اما ممکن است یهویی بعد اینکه انسان انسان شد روح هم بدان افزوده شده باشد آن هم نمی دانیم وقتی انسان نما بوجود آمد روح بهش اضافه شد یا انسان هوشمند یا حتی ممکن است فرض شود که زمانی که روح به انسان اضافه شد آنوقت انسان هوشمند شد یا بهرحال انسان شد یعنی این روح همان انسان نما شدن یا هوشمند شدن باشد که این هم چندان پایه ای ندارد چون وقتی انسان می میرد قطعا هوش و وجودش و مغزش را از دست می دهد و بخش مغزی هوشمند هم از بین می رود پس این باور روح نیست.!