افکار نامنظم

در راه خدا را دیدم، مرا نشناخت!

افکار نامنظم

در راه خدا را دیدم، مرا نشناخت!

حرف های درگوشی

خب دارم به چی فکر می کنم به حرفهای احمقانه و کوچک خاله زنک بازی و حرفهای زنها و این حرفها بهرحال هرچی هست آدم نمی دونه چرا اینقد پرنده افکار ما بی بال شده و همش تو همین حول و حوش می پره باور کردنی نیست که چرا ما چنین سنگ شده ایم بی هیچ پروازی بی هیچ پرشی بی هیچ اندیشه نابی یا تحلیل قوی و منطقیی

مثل اینکه اگر خدایی هست و اگر خدایی نیست هر دو گفته در یک حد کوچک و ضعیف اند یعنی به این فکر کن ما میگیم این میز خالقی داره و نجار هم مادر و پدری و اونا هم و همین طور خالقهای دیگه که می رسه به خالق جهان و هستی اما یک خدا ناباور همه این مراحل رو قبول داره بجز مرحله آخر اره همینه نمیشه باور پذیر بود بهرحال این دو گروه تو تمام مراحل پا به پای هم می رن اما تنها مرحله ای با هم اختلاف دارن و اما هیچکی نمی تونه بگه به یه مذهبی اگه هر چیزی خدایی داره خب خالق خدا کیست مگه نمی گی هر چیزی [ این یعنی همه چیز و بدون استثنا] خب پس خالق خدا کیست

خب اگه کسی بگه این میز خالقی  داره پس این جهان هم خالقی داره بایستی پرسید اگر منظورت اینه که این میز را انسانی خلق کرده خب پس شاید بشه باور کرد که این سنگ را هم انسانی خلق کرده و تنها در جهان انسان خالق نیست و یک پرنده هم برای خود لانه ای میسازه یعنی حیوانات هم خالق هستند بجز تولید مثل که اگه اونم خلقی بدانیم همه موجودات زنده خالق هستند حال اگر به شعور یا کار با اندیشه باشد تنها انسان است که اندیشه ای پشت کارش است خب پس نمی توان موجودی بجز انسان را مثال زد پس اگر باور کنیم جهان هم خالق باشعوری دارد یعنی این خالق هم انسان است یا ابرانسانی است که بعید به نظر می رسد بعدش اگر تنها به خلق فکر کنیم ممکن است خالق صاحب شعور نباشد اما چون موجودی خلق کرده با شعور به نظر باید خودش شعورش بسیار فراتر باشد از انسان اما چطور می توان ثابت کرد چون اگر بتوانیم این مساله را ثابت کنیم خب می رسیم به این که حال این باشعورترین هستی که جهان را خلق کرده خودش از چی خلق شده و خالقش کی بوده تازه از چی خلق شدن نکته بسیار مهمی است برای ما چون ما میز را درست می کنیم خلق نمی کنیم یعنی تنها تغییر شکل دادن نه خلق به معنای بوجود آوردن از هیچ، این هم مساله مهمی است که باید بدان پرداخت چون ما در مورد جهان هستی که تغییر کرده حرفی نمی زنیم چون بدون نیاز به خالق هم با کمک زمان و انرژی و در زمین باد و فرسایش و نور این تغییر ایجاد می شود پس چه لزومی دارد با خالقی چنگ بزنیم مگر اینکه بگوییم بوجود آورنده از هیچ و این مساله است که این دیگر میز درست کردن نیست و مواد اولیه نداشته خب اگه این ثابت شود که خالقی از هیچ خلق کرده بایستی دید که خالق را چه خالق توانایی ساخته که  چنین کامپیوتری که می تواند از هیچ همه چیز خلق کند...

ادعای دور از واقع


پس ما در مکان واقعا ناچیز هم نیستیم یعنی ناچیز هم یه ذره ای هست که کره زمین حتی منظومه شمسی حتی کهکشان راه شیری هم چیزی نیست چرا

فرض کنید که به شما الان بگین 200میلیارد  ارث یا جایزه برنده شدید خب این مقدار در برابر یک تومان خیلی زیاده و در اصل یک تومان اصلا کاملا ناچیزه در برابر این مقدار

بذار اینجوری بگم تو جنسی رو داری خرید و فروش میکنی به قیمت دویست تومان اگه فقط یک تومان طرف کم داشته باشه آیا بهش نه میگی خب میگی یک تومان در برابر دویست تومان اصلا چیزی نیست حال یک تومان در برابر دویست هزار تومان کام

 

.....................

این کاملا از  دید من مسخره است که کسی ادعا کنه خدا همه اینارو برا ما ساخته که خیلی از اینا اصلا قبل از اینکه کره زمین به وجود بیاد از بین رفته و خیلی چیزا هم هست که بعد از هم پاشیده شدن زمین تازه بوجود میان

نوشته های بی سروته5

بهرحال همتون آمار خوندید ممکنه کند ذهن باشید اما دیگه همینقدر میدونید که احتمال با درصدای بالاتر ممکنه واقعا جواب بده یعنی اگه چیزی احتمال وقوعش 78درصده احتمال رخدادش خیلی بیشتر از موردیه که احتمال اتفاق افتادنش یه چیزی حدود 12 درصده خب برا چی اینو میگم میخوام یه احتمال جهانی یعنی هستی شناخته شده رو بررسی کنیم خب ما رو منظومه شمسی به احتمال خیلی زیاد تنها موجودات هستیم این احتمال به علت این گفته شده که شرایط آب و هوایی در جاهای دیگه مناسب رویش یا زندگی نیست حال بگذریم از این تعریف و پیش فرض که ممکنه واقعا اینجوری نباشه یعنی یا باشه جاهایی بخاطر شرایطی استثنایی این وضعیت آب و هوا برا زندگی تو همین منظومه رو داشته باشه یا نه اصلا با یک شرایط دیگه که برا ما کشنده است یا غیر قابل تحمل موجوداتی باشه که اون زندگی براشون عادی باشه کما اینکه درخت گردو شرایطش با درختای دیگه میگن متفاوته. حال اصلا میگیم اصلا هیچ موجود زنده ای تو منظومه ما بجز زمین وجود نداره اما سایر منظومه ها چی

بذارید یه کاری بکنیم فرض کنیم از هر 1000 تا منظومه فقط یکیش به احتمالی قابل سکونت باشه یعنی موجود زنده توش باشه یعنی شانس موجود زنده بودن رو ما 0.1 درصد گذاشتیم خب تو کهکشان راه شیری با بیش از دو میلیارد ستاره یعنی از این احتمالا ما چیزی حدود دو میلیون شانس بودن موجود زنده است یعنی اگه با یک دهم درصد احتمال به اطرافمان کنیم دو میلیون سیاره ممکنه مثل ما توشون موجود باشه این دو میلیون جا فقط تو کهکشان ما حالا این مقدارو ضربدر حدود 200 میلیارد بکن ببین با احتمال 0.1 درصد چقد سیاره قابل سکونت تو هستی شناخته شده هست

200.000.000.000.000 سیاره همانند زمین ممکنه باشه

البته اطلاعات من تقریبا قدیمیه چون من سالها قبل به این حوزه علاقه داشتم بعدش حتی اون زمان هم میگفتن جهان شناخته شده اگه 100درصد بگیریمش این تمام کهکشانها تنها 4درصد اونو تشکیل داده یعنی ما شناخت از هستی که داریم این همه کهکشان جز ناچیزی است

یه عدد نجومی دیگه بگم و کلا از فاز فضا خارج بشیم اونم دورترین نوری که به ما رسیده فکر کنم حدود [13.9]13 میلیارد سال نوری است

می دونید به کیلومتر چقد میشه

13.000.000.000 *365*24*60*60*300.000

کیلومتر

این اعداد اینقده زیاده که ذهن رو اصلا تحریک نمیکنه میدونید چرا چون تو نقطه کور ذهن ما قرار داره درست مثل امواج مادون قرمز و فروسرخ و نمیدونم مایکروویو و این چیزا که به ما میرسه اما ما نمیتونیم دریافتشون کنیم ببخشید دریافتشونم میکنیم اما درکش نه درست مثل کسی که بی هوشه تو هم میزنی تو سرش این اتفاق ممکنه سرشو بشکنه ایجاد درد کنه و از این چیزا اما اون درک نمیکنه یه دلیلش هم اینه که اگه بگن اینو ده برابر یا صد برابر یا حتی هزار برابرش هم بکنیم هیچ تغییری در ما ایجاد نمیکنه درست مثل عدد بی نهایت که در هرچی ضرب یا تقسیم بشه یا با هرچی جمع بشه براش فرقی نداره درست مثل گلدکوئیست و این چیزاس که یه جلسه اینقده توجیه ات میکنه که یه هم اتاقی داشتیم مهندسی مکانیک بود یه بار منو هم توجیه کرد یعنی رهنمون یا رهنمود کرد هی هم میگفت فرض کن این مهندسی رو هم گرفتی آخرش که چی حالا فرض کن بهت ده-بیست میلیونم ماهی بدن و ....

بگذریم

این مثل اعداد و ارقام روحانیه که 75هزار میلیارد و این ارقام جالبه که اصلا بگه به ریال ان یا به دلار برا ما فرقی نداره

چون از یه حدی به اون ورو ذهن ما میگه زیاده نمیگیره اونو همینه که بهشون میگن ارقام نجومی

نوشته های بی سروته4


شنبه 5/11/ 92

دارم به این فکر میکنم که تا زمان ملاصدرا یه تضادی بین اختیار و آگاهی خداوند بود یعنی خب ببینید خدا میدونه من فردا و روزهای دیگه میخوام چیکار کنم و فقط هم همون کارا رو میکنم و فقط یک راه و راه دومی هم نیست مثلا خدا میدونه من فردا ساعت 10 بیدار میشم و این مجموعه کارهارو انجام میدم پس من هیچ انتخاب دیگه ای ندارم پس اختیار معنی خودشو از دست میده. اما ....

استادان ما


آیا تو مملکت ما احمق تر از احمدی نژاد نبود که افسارمونو بدیم دست این یارو البته اگه این حرفهارو 4 سال قبل میگفتی همین شماهایی که الان از این حرفها چندان بدتونم نمیاد شکم مارو سفره میکردید کما اینکه کردید یکی با باتوم یکی با اسلحه یکی با شکنجه و خیلی های شما با تایید این عمل همین شماهایی که رای بهش دادید اما الان خجالت نمیکشید و مخالفش شدید این یعنی یا 4 سال پیش مردم معترض درست میگفتن یا نه شما راستشو میگفتین الان مساله اینه که چرا مردم ما اینقده فراموش کارن الان حتی همین استادایی هم که باهاشون کلاس داشتیم همه شدن مخالف احمدی نژاد خب اینا به نظرم از 3 حالت خارج نیستن اول اینکه نفهم بودن و گول خوردن این عده باید خودشونو بکشن[کشتن] چون این اساتید نفهم باید از خودشون خجالت بکشن که یه کوچه بازاری یه دانشجو یه آدم معمولی گاها بی سواد فهمیده اما اینا نفهمیدن این نفهم ها با خودکشی خودشون لااقل آینده رو از وجود نادانیشان در امان میذارن

البته اگه نه دیگه اونقدا هم نفهم نبودن لااقل در حد مردم کوچه بازاری درک دارن خب سوال اینه که چرا پس ساز مخالف می زدن این یعنی چاپلوسن خب چاپلوسی چندان در مرام انسانی نیس پس اینا تعریفی از شرافت ندارن کلا بی شرفن با عرض پوزش اکثر استادا تو این گروه ان یا گروه سوم که هنوزم باورشو داره

اما اینا

سود ظاهری یا سود در جیب


من یه ویندوز7 میخواستم بخرم دیدم نوشته 8هزار نخریدم گفتم کی 8هزار میده به یه ویندوز. قیمت یه ویندوز نمیدونم چندصد دلاره بهرحال چیزی که قیمت واقعیش چند صد هزار  تومانه حاضر به پرداخت 8هزار هم نشدم عجب مملکت خوبی داریم ها شاید با یک صدم قیمت بشه هر نرم افزاری رو خرید پس چقدر ما صرفه جویی میکنیم خیلی واقعا خیلی اما آیا واقعا صرفه جوییه. دقیقا مساله همینه. البته من نمیخوام بحث اینکه اگه چیزیو به قیمت بخرید بهمان اندازه براش ارزش قائلید و از این حرفها بحث من کلیه یعنی اینکه ما در کل آیا سود میکنیم یا نه ما یه تعدادی از ای سودها داریم اما بیایید در کلان بحث کنیم یه قطعه ای رو چندصد برابر میخریم برا انرژی هسته ای یعنی همون بمب هسته ای صلح آمیزمون. قیمت میلیون دلاری رو ببینید اگه بخوایم چند صد برابر شو بدیم با این پول میشه برای هر ایرانی چندین نرم افزار اصل گرفت و باقی ش هم بمونه پس می بینید که ما در کل کامل ضرر میکنیم اما اینجا بحث جدال عقل و شعوره که چون ما بیشتر متکی به شعور هستیم همین وضع موجود رو بیشتر می پسندیم اینه که همه ما فاقد چیزی به عنوان عقلیم ربطی نداره که یک کارگر باشی یا یه استاد دانشگاه یا هر چی اکثر ما فاقد چیزی به عنوان عقلیم باور کنید و با این باور که خدا بهم به اندازه و کمی بیشتر از دیگران عقل داده خوشیم در حالی که اگه خدایی هم باشه تنها به تو شعور داده نه عقل همچنان که یه درخت یه گاو یه پشه هم صاحب شعوره. البته هر چیزی که زنده است صاحب شعوری است.

قیاس


اگر درختی در جنگلی بیافتد و هیچ کس صدایش را نشنود آیا باز هم یعنی اصلا صدایی  داشته خب بگذارید این سوال فلسفی رو خیلی ساده اش کنیم و از دایره فلسفه بکشیمش بیرون ببینید همین الان فرض کنید در یه جای دیگه درختی رو می اندازن اما ما چون الان از اونجا دوریم صداشو نمیشنویم آیا کسی میتونه بطور قطع بگه که صدایی داشته یا نداشته

عقل: تا حالا البته شاید شعور انسانی تا عقل  بهرحال هرچی که هست ما مقایسه میکنیم مثل مقایسه ماست مثلا اگه الان از جلومون 99 تا دختر چینی که 22 سالشونه و لباس زرد پوشیدن بگذره و رو سمت راست پیراهن همه شون ماست ریخته شده باشه بعدش نفر صدمی که چینی و 22ساله و زردپوش و سمت راست پیراهنشم ماست ریخته چقدر احتمال داره این شخص دختر باشه یا یکی دیگه دختر چینی 22 ساله لباس زردی بعد 99 نفر میاد چقد احتمال داره رو لباس اونم ماست باشه اینجا پاسخ شعور واضحه خب میگه احتمالش اگه حتمی نباشه زیاده اما عقل میگه ربطی نداره یعنی احتمالی که یه امریکایی مرد لباس تیره بیاد که رو سمت راست لباسش ماستی باشه با این چینی یا تمام کسانی از کره خاکی که الان از جلو چشم ما رد میشه هیچ تفاوتی نداره عقل فراتر از یک مقایسه همه گیر میکنه

....... خب دیگه ذهنم یاری نمیده چی میخوام بگم

رقم های نجومی

خدا از تمام آینده ها خبر دارد پس می دانست یعنی به قول مارمولک: الاغ اگه خدا نمیخواست ما گناه کنیم اصلا آلتش رو در اختیار ما نمی‌گذاشت یا درخت سیب را خلق نمیکرد یا جایی خلق میکرد که انسان نتونه بهش دست پیدا کنه یا اصلا به این فکر میکرد خوب اونم یه نوع میوه است چه ایرادی داره انسانم یکیش رو بخوره چیزی از خدا که کم نمیشد یعنی مساله گناه بودنشو حذف میکرد

تازه میتونست اینو نامرئی برای انسان بکنه که انسان اصلا اون درختو نبینه یا نذاره که شیطان بعد از اخراج بیاد بهشت و آدمو گول بزنه حتی میتونست آدمو

بیایید فرض کنیم خدایی هست[البته این از سه بخش فرض اول خدایی هست فرض دوم خدایی نیست فرض سوم لزوم بحث/نمیدانم/فرضیاتی که به ذهن ما نرسیده فعلا] خب او خالق جهانی است که ما شناختی از اون داریم نمیدانم از همه جهان شناخت نسبیی داریم یا نه چون ما فقط از چیزی که شناخت داریم می تونیم حرف بزنیم چون ممکنه مواردی باشه که حال اکثریت یا اقلیت رو شامل بشه یعنی ممکنه شناخت الان ما بخش ناچیزی از جهان باشد یا تقریبا شناخت جامعی از جهان باشه بهرحال ما فعلا از محدوده دانسته خود میگیم نه از ندانسته هایی که اصلا راجع بهش اطلاعاتی نداریم، اما آیا ما اشرف مخلوقات هستیم این بحث رو خارج از گفتمان مذهب بحث میکنم یکی اینکه راجع در ک ما از مکان و زمان اولیش مکان ما در منظومه شمسی قرار داریم منظمه ما به علاوه بیش از دو میلیارد منظومه به نسبت بزرگتر از منطومه ما تشکیل یک کهکشان [همان راه شیری] رو میده حال بیاید ببینیم کهکشان ما تنها یکی ازبیش از دویست میلیارد کهکشان شناخته شده در جهان وجود است این قسمت اصلا قابل تصور نیست اما هرچه که هست اینه که ما کاملا ناچیزیم حتی اگر روزی این چند میلیارد منظومه رو بتونیم تصرف کنیم یعنی حداقل به هر خونواده یک منظومه برسه بازم شناخت ما یک به دویست میلیارد اون چیزی است که الان میدانیم داستان از این هم مصیبت بارتر است چون تمام این داشته ها تنها 4% از کل هستی است که ما راجع به اون شناخت داریم یعنی بازم اگه یه روزی فرزندان ما بیخیال ستارگان بشن و کهکشانها رو بین خودشون تقسیم کنن به هر کس حدود 30 کهکشان می رسد بعدش تازه می بینن ای بابا این که تنها بخش نا چیز جهان است

نوک یک خودکار چقدر حجم دارد[؟بعد اگه اینو بدونم با تصور کل منظومه به عنوان یک نوک خودکار کل کهکشان ما چه حجمی رو پوشش میده؟] میبینید این ارقام هیچ ذهن شمارو قلقلک نمیده چون برا ذهنتون قابل تصور نیست چرا؟ ببینید اگه بگن احمدی نژاد 48میلیون تومان دزدیده یا تو حکومت یکی 78میلیون کش رفته بهش حتما واکنش نشون میدیم اما اگه بگن 65میلیارد دیگه فقط برا هم تعریف میکنیم اصلا نمیپرسیم این مبلغ ریاله یا تومانه یا دلار یا یورو چون تو ذهن ما نمیگنجه برامون چندان چندش آور نیس اما اگه بگیم یه مهندس حدود 10 تا 20 میلیون اگه ماهی بگیره اونوقت دولت مردمی (درحالیکه تفاوت ریال و دلار چندهزار برابره ]

بهتره سکوت رو اختیار کنم در مسائل حساس خب چرا بگم چیزی عوض نمیشه فقط ناراحتی

حکومت آزادگان

من طرفدار آزادی ام اما باور من به تغییر حکومت نیست یعنی با تغییر حکومت مشکلی از مردم حل نمی شه و این یک واقعیت تلخی است که مردم ما بایستی روزی به آن برسند ما صدها سال برای آزادی مبارزه کرده ایم و همیشه کار بدتر شده است مشروطه مشروعه شد، نفت ملی به ویروس کودتای 42 دچار شد، امیرکبیر به تومور دربار-روحانی-بی سوادی رسید، قائم مقام فراهانی، قوام و حتی خاتمی هم به مرگ جهالت زمان و مکان پای از نجات گریخت. نمی شود آقایان نمی شود خانم های محترم نمی شود با تغییر مهره مشکلی از این مرز و بوم حل نمی شود داشتن مدرک هم دردی را دوا نمی کند رفتن و آمدن ها نمی شود نه دوستان بیایید باور کنیم که نه تحریم و نه چپاول حکومت و آقا زاده ها مشکل اصلی ما نیست آمدن و رفتن یک اصلاح طلب دردی رو دوا نمی کنه بایستی دنبال قهرمان نگشت همین چند وقت قبل موسوی هم بود قبل تر هم شریعتمداری و نیز روحانی اهل نجف آباد و خیلی های دیگه و زمان شاه و زمان تمام شاه ها هیچ نمی شود برادران هم وطن‌ان روزی باید بیدار شوید یعنی همه بیدار شوند و بدانند نیازی به مائو به لنین به آبراهام لینکلن و به هیچ قهرمانی نیست تنها باید صبحی برسد و مردم بیدار شوند باید دیگر شعر "همیشه یک نفر باید به پا خیزد" را فراموش کنیم چقدر یک نفرها به پا خیزد و پایش را قلم کنیم نه مردم نه ای انسان دیگر حتی کاری از ابرانسان هم بر نمی آید بایستی تنها مردم هنگامی که آفتاب زد چشم هایشان را باز کنند ایران زمین را هیچ فریادی بیدار نمی کند مردم خفته اند و قرن هاست که خوش خوابیده اند حتی حمله مسلمانان صدر اسلام یا مغول ها، درد چنگیز و اسکندر نیست درد خوابی است که به آن عادت کرده ایم. باید همه بیدار شوند نه اینکه برای کشتن سیاستمداران یا نظامیان و آقا زاده ها بیدار شوند بایستی آن ها هم بیدار شوند این تنها بایدی است که باور نیاز دارد تزریق باور با زور و قهرمان پروری نمی شود نمی دانم چطور می خواهیم از خواب چند صد [یا هزار] ساله بر خیزیم اما بایستی راهی باشد شاید من این ها را در خواب می گویم اما مگر هم در خوابی مشترک سهیم نیستیم خب همه در خواب هم می لولیم پس نگرانی نیست بگذار من هم کابوس خواب خود و دیگران باشم. باشد که روزی همه با وحشت و غرق در عرق کابوس برخیزیم.

حاصل مکان و زمان

ما به این دلیل فارسی بلد نیستیم که ارثیه ما به این دلیل فارسی بلدیم که  تو این محیط بزرگ شدیم وگرنه اگه چین بودیم حالا ممکنه چشامون به اون خوشگلی چشای اونای نبود اما مسلما الان به زبانی راحت صحبت میکردم که هیچکدوم شما حتی یه کلمه شو هم نمیفهمیدید یا حتی مذهب اینکه من فکر میکنم این بهترین مذهبه به این دلیله که من اینجا بزرگ شدم و چون منو به این مذهب یا دین میشناسن مثلا یارو خاورمیانه ای مسلمان تروریسته یا شیعه بی منطقه اگه تو روسیه بدنیا اومده بودم معلومه که فکر میکردم خدایی نیست و این حرفها همش چرته چه برسه به مذهب یا اگه تو لندن بدنیا اومده بودم فکر میکردم مسیح بچه خداست و .... یا اگه تو تلاویو بدنیا اومده بودم فکر میکردم ما قوم برگزیده ایم و حضرت یعقوب هم با خدا کشتی گرفته هیچکدوم از اینا ارثی نیست

خود سازی برا مهمونی

هیچکس نمیاد تو مهمونی شمارو ببینه همه میان خودشون رو نشون بدن پس بنابر این هیچوقت نگران نباشید

اگه توهمون مهمونی یه کسی رو که دیدی ازش جوری تعریف کنی که خوشش بیاد اون تورو زیباترین باشعورترین و بانمک ترین میدونه اصلا تو دنیا همه چی معکوسه اگه میخوای نشون بدی که خیلی میفهمی وباسوادی نمیخواد یه چیزایی بگی که اونا نمیدونن و از این حرفها فقط کافیه به حرفهاشون خوب دقت و توجه کنی اونوقته که باور میکنن که تو خیلی میفهمی، لازم نیست خیلی شیک و پیک کنی و بترکونی چون اکثرا که تورو نمیبینن اون چند نفری هم تو میری جلو چشمشون اگه هم واقعا زیادی خوشگل کرده باشی حالا دنبال عیب و ایرادت میگردن که ناخواسته اونارو بزرگ جلوه بدن اینجوری باز چیزی دستتو نمیگیره اما اگه یه چیز معلومی بپوشی و به حرفهاشون خوب گوش کنی و بعضی گفته هاشونو تایید کنی و ازشون تعریف کنی اونوقت فقط دنبال نقاط قوتت میگردن و به چشمشون خوب میای

و سه نقطه

کسی پیشش چاقویی چیزی نباشه یعنی کلا آلت قتاله دارید بذارید رو میز چون بعدا پشیمون میشید بعد تقسیم بشید هر کی دست یکی دیگه رو بگیره حمله نکنه چون میخوام از سه نقطه حرف بزنم

خب چیزی که ما رو بوجود آورده نه از خاک بوده نه از خون لخته شاید آدم و هوا از اینا بوجود اومدن اما من و شما قطعا از پیش هم خوابیدن دو نفر بوجود اومدیم اگه کسی هست جور دیگه ای بوجود اومده بگه یعنی کسی آدمی هوایی بین ما نیس

خب چرا کسی میاد هرم مازلو رو میکشه اما سه نقطه میزاره حتما سه نقطه خیلی مهمه

چرا وقتی میخوان بدونن که از کجا اومدن میگیم اونارو از بیمارستان آوردیم یا اون کارتنه بود که میگفت یهودیها از تو تخم بوجود میان یا از تو قوطی کنسرو

چیه که ما این همه درگیر یه تار موی دخترا هستیم چرا اینقده ما بیمار جنسی هستیم که با هر دختری حرف میزنیم یا بهش نگاه میکنیم یا فکر میکنیم فقط اون سه نقطه است یا هر وقت از عشق و دوستی و ازدواج میگیم منظورمون همون سه نقطه است یا اصلا وقتی دانشجوی دختری میره پیش استاد میگیم [اینجارو سانسورش میکنیم] آخه تقصیر ما نیس خاورمیانه اسلامی همیشه درگیر این سه  نقطه بوده ربطی هم به استاد و دانشجو نداره همه تو سه نقطه درگیرن!


.............پی نوشت:

البته همه ما وقتی از این حرفها می زنیم خودمونو سوای دیگران [یعنی مثبت] می دونیم اما باور کنیم تک تک سلولهای من و شما سرشار از هوس و زنبارگی و هوسبازی و چشم چرانی است [اگه من تو زندگی هیچ غلطی نکردم نشان بی عرضگی من بوده نه طبع بالای و منش من، که منم چون تویی و تو هم چون منی هستی] چون ما ایرانی این زمانه هستیم!

روانشناسی باربی

حالا روانشناسی مثلا اینکه چرا خانمها کفشهایی میپوشن با این هوا پاشنه

این برمیگرده به تاریخ ، به اجداد شاید چندصدهزارساله مون که زن یک کالا بود نه فقط زن که انسان یک کالا بود همین که یارو پسر دوس داشت و اگه دختر دار میشد ناراحت بود چرا

چون پسر مثل یک حیوان خوب یه مدت بهش میرسی بعدش میشه یه نیروی کار واست، یه نیروی جنگی، حامی ناموس و .... مهتر اینکه این حیوان دست آموز بعد مرگت هم بهت وفادار میمونه و اموالت رو میچرخونه یعنی یک گاو خیش-کش

اما دختر فقط مصرف کننده به نظر میرسید تازه ناموس هم هست باید مراقبش هم بود بعدش هم میدی میره همین

یه دودو تا24تای احمدی نژادی هم بکنی باز پسر به نفعه

خب حالا دختر به عنوان یک کالا باید مورد پذیرش بازار باشه اینجا اون دیگه یک مصرف کننده نیس که یک گاو شیرده است البته باید دید شیر هم میدهد یعنی توانایی زایش دارد قبلا که آزمایش نبود ببینن خون مرد و زن به هم میخورن و از این حرفها باید با چشم دیده میشد اما حس هم بود یعنی باید زنی را انتخاب میکردی که بتونه تولید مثل کنه و مخصوصا پسر زا . اینجا هرچی دختر جوانتر بود [اونوقتا تعریف نوجوان نداشتیم یا کودک بودی یا بزرگ این تعاریف جوان و نوجوان و میان سال و... همش کاملا جدیده] احتمال تولید بچه بیشتر بود و چشم یکی از این علائمه یعنی بطور نسبی انسان هرچی [مخصوصا زنها] سنشون بالاتر بره چشمهاشون هم کوچکتر میشه هم میره تو] بخاطر همین کسایی رو انتخاب میکردن [ چون کارت ملی نبود که بگه چندسالته] که چشایی درشتری داشته باشن بخاطر همین درشتی چشم همین الان هم یک ملاک زیبایی که اون زمانها یک ملاک جوانی بود از اون ور هم مادر زن ها بیکار ننشستن و دست به تقلب زدن و چشم هارو با سرمه سیاه تر وکشیده تر میکردن که دخترشون جوونتر به نظر بیاد البته بعضی جاهای هند اینو هم نمیپذیرفتن باید هندونه رو قبل خرید تست میکردن و تستش هم این بود که هر دختری که فکر میکرد به سن لازم رسیده و خواستگاری داشت از قبیله و روستا جدا میشد میرفت بیابان با یکی میخوابید بعد 9ماه میموند تا با یک بچه برگرده که یعنی بگه من تضمین شده ام و عروسی سر میگرفت. اما به ازای هر سه سانت پاشنه بیشتر باشه دو سانت پا کوچکتر دیده میشه اینم به دلیل تصور اینکه زن نباید مثل مرد محکم و قوی و مخصوصا بیرون رو باشه که زن گر رفت بیرون   گو مرد چادر بپوشد و این حرفها حتی پیرزن جادوگر با جارو یعنی تحرک! که تو چین یه زمانی رسم بود دختر بچه را تو بچگی پاهاشو میشکوندن و کج میبستن که تا آخر عمرش نتونه تند راه بره و این یک زن نمونه بود همون باربی با پاهای عقب مونده

اغتقاد

اعتقاد

انگیزه اعتقاد

علل اعتقاد

دلیل اعتقاد

دلیل تراشی اعتقاد

............

انگیزه که می گه تو چون دوسش داری یا عاشقشی معتقدی که اون بی گناهه اما این ربطی به حقیقت عمل نداره اینه که می گن بهترین اتفاق برای عاشق و معشوق اینه که بهم نرسن و بدترین حادثه برای اونا رسیدن به همه چون در اصل بهم نمی رسن به اشتباهات افکار و باورهاشون می رسن یعنی وقتی بهم می رسن تازه می بینن ا این که  اونی که تو ذهن من بود نیس حالا بعضی ها می افتن تو زندگی واقعی و یادشون میره عشق و عاشقی این خوبه اما وای بحال این جامعه مریضی که این مرض از سرشون نیافته ....

بعضی ها واقعا برای اعتقاداتشون علت دارن یعنی با این علل به این اعتقاد باور پیدا کردن این گروه خوب هر وقت که در بحثی باشن این علت های اعتقاد داشتنشون رو می تونن بگن

بعضی ها دلیل دارن برای کارشون یعنی اول اعتقاد رو حالا بهر دلیلی (یعنی یا با انگیزه با حتی با علت یا حتی از محیط گرفتن) اما حین بحث یا قبلش دلایلی هم برای درستی اعتقادشون پیدا می کنن خب اینارو هم وارد بحث می کنن این شاید در بحث به چشم نیاد چون طرف شاید ندونه کدومش قبل پیدا کردن اعتقاد بوده کدوماش بعدش یعنی با کدوم علل به اعتقاد رسیدی و الان اینی که می گی جزء این علت هاست یا نه اما بهرحال وقتی از این دلائل استفاده کنی شیوه بحث و استدلالت غلطه حتی اگه معلوم نشه.

بعضی ها هم که یه سری اعتقاد رفته تو مغز خالیشون و هر جوری هست می خوان ثابت کنن که اینا تنها اعتقادات درست بشری ان این جور اعتقادا مثل مذهب، ملیت و قومیت و زبان و گذشته ، خانواده و .... می تونه باشه که مثلا تو میتونی هی بگی وهابیت بده این سنی ها چقده مزخرف ان یا یهودی یا مسیحی یا هرچی چون تو شیعه ای یعنی در اصل دینی نداری فقط تو خونواده ای بزرگ شدی که شیعه بودن تازه اگه بهت بر نخوره می خوام بگم که از اونایی که یاد گرفتی این مذهبو اگه نگم همه لااقل اکثرشون نفهم تر از تو یا یه کم مهربانتر بگم کم عقل تر از تو هستن یعنی تو از اونا عاقلتری  اما اعتقادی رو گرفتی از کسایی که خودت هم می دونی چندان عقل درست و حسابی هم ندارن البته این فقط مذهب ما نیست همه مذاهب و البته نه فقط مذاهب که اکثر باورهامون هم همین طوره

اخلاق و مذهب

اگر اخلاق از مذهب بود بایستی جاهایی که مذهب نبوده فاقد اخلاق باشن مثل امریکا و استرالیا که نشانی از پیامبری نبوده و البته اگه کسی بگه که از کجا می دونی نبوده خب باید پرسید یعنی شما ادعا دارید بوده خب می شه دلیل ادعاتون رو به ما بگید اگه بگه خب تو که ادعا می کنی نیست دلیلتو بگو بایستی گفت اگر هر کس ادعای بودن چیزی رو داره بایستی ثابت کنه نه کسی که می گه نه نیست مثل اینکه من بیام بگم امروز تو خیابون دیدم همه ماشینا دارن پرواز می کنن و با هم هم حرف می زدن و اگه تو بگی چنین چیزی غیرممکن است این ادعای من رو باید خودم ثابت کنم یا تو در جهت ردش بیای.

........

من حتی به کشورهای کمونیستی و مارکسیستی حتی اشاره ای هم نکردم